قانونگذارانِ قانونگریز! وحشت نمایندگان مجلس از شفاف شدن آراء

ژوبین صفاری

شفافیت آرای نمایندگان مجلس، طرح بحث برانگیزی بود که نمایندگان فعلی مجلس یازدهم به عنوان یکی از شعارهای خود و در نقد عملکرد مجلس قبل آن را پیش گرفتند. طرحی که یک بار در مجلس یازدهم رای نیاورد و حالا زمزمه آن مطرح است که اگر بار دیگر این طرح رای نیاورد به کل از دستور کار خارج خواهد شد. نکته قابل توجه اینکه نمایندگان فعلی روی شفافیت آراء مانور تبلیغاتی دادند اما در عمل با ورود به مجلس با آن موافقت نکردند.

در خصوص این موضوع چند نکته قابل طرح است:

نخست آنکه با گذشت حدود دو سال از آغاز به کار مجلس یازدهم هنوز به طور محسوس خروجی قابل توجهی از مجلسی با شعار انقلابی دیده نشده است، شاید تصویب این طرح می توانست حرکت رو به جلویی از این مجلس باشد که طرح های بحث برانگیزی چون طرح صیانت را در دستور کار دارند.

از سوی دیگر به نظر می رسد میزان اندک آرای اخذ شده نمایندگان، سبب شده تا اشتیاق چندانی برای رای مثبت دادن به این طرح نداشته باشند گو اینکه پاسخگویی به جمع کثیری از مردم بار مسئولیت را نیز بیشتر خواهد کرد.

در این بین مخالفان طرح شفافیت آرا هم تاکنون دلیل قانع کننده ای برای مخالفت با آن ارائه نکردند. یکی از مخالفان تنها به بیان این نکته بسنده کرده که در صورت شفافیت آرا، باید تمام دستگاهها نیز عملکردشان شفاف باشد. این گزاره البته به خودی خود درست است اما باید از این نماینده پرسید مگر مجلس خود در جایگاه وضع قانون قرار ندارد؟ آیا مجلس نمی تواند سایر دستگاهها را به رعایت اصول شفافیت ملزم کند؟

واقعیت آن است که شفافیت مدت هاست حلقه گمشده فضای اقتصادی و اداری کشور است و البته برخی از فسادهای رخ داده نیز ناشی از همین عدم شفافیت در فضای
اقتصادی بوده است. پس چه بهتر که چراغ اول شفافیت از جایی شروع شود که مسئولان آن، مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند. هرچند که نبود تحزب در کشور سبب شده تا مجرای ورود نمایندگان به مجلس نه از طریق فرآیند حزبی که بر اساس عملکرد شخصی باشد اما ای کاش مجلس در این مورد یعنی برای رای گیری شفافیت آرا، به صورت شفاف رای گیری می کرد تا لاقل تکلیف مردم با موافقان و مخالفان این موضوع مشخص شود.

طرح شفافیت آرای نمایندگان اگرچه به تنهایی برای ورود به عصر شفافیت در سپهر اقتصادی، سیاسی و اداری کشور کافی نیست، اما می تواند پیام روشن و امیدوارکننده ای به مردم جهت حرکت به سمت شفافیت باشد.

به طور صریح باید گفت در عصری زندگی می کنیم که هرچقدر بخواهیم عملکردمان، در پشت درهای بسته باشد باز هم به واسطه رشد ارتباطات این امر تا حدی محال باشد و بالاخره دیر یا زود عیان و همه دستاوردها و ضعف ها در معرض قضاوت افکار عمومی قرار خواهد گرفت.

با این همه اما حتی اگر نمایندگانی مخالف وقوع این اتفاق هستند، لازم است تا به صورت شفاف با مردم در باب مخالفت خود با شفافیت آرایشان سخن بگویند و دلایل قانع کننده ای برای آن ذکر کنند. تردیدی نیست که کلید واژه مجهور اما پرکابرد شفافیت لازمه توسعه اقتصادی در کشور است. شاید باید باور کنیم که دوره وعده دادن و عمل نکردن به آن تمام شده است چرا که افکار عمومی هرچقدر هم بخواهد کم حافظه باشد ابزار ارتباطی نوین او را کمک خواهد کرد تا دوباره به حافظه خود، درباره وعده های راست و دروع قضاوت درستی داشته باشد.