مادر دهه شصتی بوشهری که ۸ فرزند دارد : میخواهم فرزندانم را به ۱۰ نفر افزایش دهم!
دالکی خبر: اسما آلِشلوصومعه مادر ۸ فرزندی میگوید: من عاشق بچهها هستم، همیشه آرزو داشتم در مهدکودک کار کنم و الان برای خودم مهدکودکی دارم. حتی با موافقت همسرم، در نظر داریم تعداد فرزندان را به حداقل ۱۰ نفر افزایش دهیم.

در تصویر منتشر شده، مادر حضور ندارد، ضمن اینکه به نوشته ایسنا، امکان گفتگو با پدر فراهم نشد
به گزارش دالکی خبر؛ این مادر ۳۴ ساله برازجانی ۸ فرزند به نامهای رقیه ۱۴ ساله، رضوان ۱۲ ساله، زهرا ۱۰ ساله، ابوالقاسم ۸ ساله، اسرا ۵ ساله، فاطمه ۴ ساله، زینب یک ساله و سنا یک ماهه دارد.
به نوشته ایسنا، این مادر میگوید: خانواده پدری من و خانواده پدری شوهرم (با ۴ پسر و ۲ دختر) عاشق فرزند هستند و همیشه از مشوقهای اصلی من برای فرزندآوری بودهاند.
خانم آلشلوصومعه که به خاطر مشکلات مالی پدر خود تا دیپلم بیشتر نتوانسته ادامه تحصیل دهد، میگوید: برای فراهم شدن زمینه رفاهی فرزندان خود و به دلیل کمبود امکانات رفاهی و آموزشی در روستای بنداروز و پیشرفت فرزندانم به خوشاب نقل مکان کردیم.
این مادر ۸ فرزندی حمایتهای همسر خود را بیدریغ خواند و افزود: پشتیبانی و یاری همسرم نقطه قوت زندگی ما بوده و چنانچه کمک همسرم برای نگهداری، مراقبت و فراهم کردن نیازهای من و بچههایم نبود، توان من به تنهایی کفایت نمیکرد.
مادر خانواده میگوید: مدتی برای کاهش هزینههای اقتصادی، پرورش بلدرچین داشتیم که درآمد خوبی از آن کسب میشد؛ ولی متاسفانه دانه به نرخ دولتی با کمبود مواجه شد و گران بودن دانه آزاد، ما را از پرورش بلدرچین منصرف کرد.
وی ادامه داد: سختترین روزهای زندگی ما زمانی بود که بچهها به خاطر مشکل آسم خود که ارثی است، چندین روز در بیمارستان بستری میشدند و یا از دستگاه بخور استفاده میکردیم تا مشکل تنفسی آنها برطرف شود و شیرینترین لحظات، همان زمان تولد هر بچه بود.
این مادر که از تولد هر کدام از بچهها خاطرات شیرینی در ذهن دارد، ادامه میدهد: فرزند پنجم خانواده، اسرا، در مسیر رسیدن به بیمارستان و در ماشین به دنیا آمد و با وجود ترسی که بر شوهر و همراهمان غالب شده بود؛ ولی زایمان بسیار راحت و بدون دردسری را گذراندم.
فضای صمیمی مادر و فرزندان را با چند دقیقه کنار آنها بودند به خوبی میتوان برداشت کرد و وقت گذاری بیش از حد مادر برای توضیح، کمک و توجه به تک تک فرزندان خانواده باعث شد که در گفتوگوی ما وقفههایی ایجاد و این گفتوگو دو و نیم ساعت به طول بیانجامد.
مادر در تمام این مدت با دقت نیازهای بچهها را بر طرف و در عین حال به گفتوگو با من میپرداخت.
اسما آلشلوصومعه در خصوص قانونهای خاص خانه میگوید: در خانه ما باب شده است که همه بچهها صبح زود بیدار باشند تا هم در کارهای خانه مشارکت کرده و هم به یکدیگر رسیدگی کنند و در عین حال چهار فرزندمان (رقیه، رضوان، زهرا و ابوالقاسم) به درس و مشقشان برسند.
وی ادامه میدهد: بچههای ما آموختهاند که باید در حفظ وسایل خود نهایت دقت را داشته باشند و چنانچه وسیلهای خراب شد باید با پول توجیبیهای خودشان، آن را تعمیر یا از اول خریداری کنند.
در حین گفتوگو با مادر خانواده، مشاهده کردم که فاطمه تلویزیون را روشن کرده و دو سه نفر دیگر از بچهها هم اضافه شده و همان برنامه را تماشا کردند و جر و بحثی برای تغییر شبکه و برنامه بین آنها به وجود نیامد که این یک نمونه از رشد جمعی و جامعه پذیری این فرزندان در خانواده چند فرزندی را نشان میداد.
در عین حالی که گاهی دعواهای کوچک و جر و بحثی بین بچهها صورت میگرفت؛ ولی حمایت و کمک به یکدیگر را به وضوح میشد در تهیه خوراکی، شستن میوه برای یکدیگر و رفع نیازهای یکدیگر مشاهده کرد.
او در کنار مزایای چند فرزندی به مسائل تفریح و گردش بچهها اشاره کرده و افزود: به دلیل مسائل مالی و گرانیها، مسافرت و تفریحات بچهها حداقلی شده و به گردش و استفاده از وسایل بازی پارک و یا تفریح در باغ پدربزرگ اکتفا کردهایم.
این درحالی است که تفریح و مسافرتها از حداقل نیازهای اساسی هر خانواده برای سلامت روح و روان و فضای شاد در جمع خانواده است که بی توجهی به این مهم در زیرساختهای دولتی و خانوادگی بسیار آسیبزا خواهد بود.
وی افزود: ابوالقاسم در کنار تمام بازیگوشیهای پسرانهی خود؛ چون تنها پسر خانواده است در کارها بسیار از پدرش الگو میگیرد و هر وقت وسیلهای خراب شود، اصرار دارد که در نبود پدرش، آن را تعمیر کند.
آلشلوصومعه از سختیهایی که به خاطر شغل همسرش داشت میگوید و ادامه میدهد: شوهرم ابتدا راننده بود که به خاطر دوری از ما شغل خود را به به کشاورزی تغییر داد و به خاطر شکستهایی که در این حرفهها داشت، کارمند حراست یک دانشگاه است.
در ادامه وقتی از سختیها و هزینههای سرسام آور زندگی پرسیدم، گفت: ما برای صرفه جویی در هزینهها، برنامههای زیادی داریم برای مثال من خیاطی را آموختم تا هزینههای دوخت و دوز کم شود یا بچهها لباسهای بچههای بزرگتر را میپوشند تا از خرید مجدد جلوگیری کنیم و یا خلاقیتهایی که در آشپزی به کار میبرم هم، بسیار در این زمینه کمک کننده بوده است.
وی میگوید: با حداقل مواد خوراکی که در یخچال و خانه دارم تنوع غذایی بالایی را برای بچهها به وجود میآورم که خیلی خوششان میآید و استقبال میکنند؛ یعنی سعی میکنم با آنچه که دارم برای آشپزی و پخت و پز غذا استفاده کنم و از خرید مجدد جلوگیری کنم.
با وجود همه هنرمندیهایی که این مادر خانواده برای صرفهجویی در هزینهها داشته است؛ اما وجود یکسری پروتئینها و مواد خوراکی مورد نیاز بدن برای تامین انرژی و سوخت و ساز و در عین حال سلامتی بدن، ضروری است. برای نمونه ماهی، میگو و گوشت قرمز با قیمتهای سرسام آور آن که بسیاری از خانوادههای با درآمد خوب نیز از گرانی آن در شکایت هستند، مواردی است که نمیتوان مصرف نکردن آن را در برنامه غذایی گنجاند.حال آنکه خرید مواد خوراکی ضروری و مورد نیاز هر خانه از جمله سیبزمینی، گوجه، خیار، پیاز، برنج، روغن و… با هزینههای بسیار بالا و درآمد بسیار پایین خانوادهها کفاف صرفهجویی در هزینهها را نمیدهد.
مادر خانه میگوید: برای کاهش هزینهها سعی داشتیم مدرسه بچهها را در نزدیکی منزل در نظر بگیریم تا هزینه سرویس نداشته باشیم و یا به جای فرستادن بچهها به پیش دبستانی با صرف وقت بیشتر و توجه دقیق به آنها در خانه، آموزش لازم را به جای پیش دبستانی و مهد کودک، برای بچهها در نظر بگیریم.
این مادر ۸ فرزندی با اشاره به کمکهای بچهها به یکدیگر یادآور شد: فرزندانم هوای یکدیگر را دارند و در عین حال بسیار با استعداد هستند و در خانه هم در درسها به هم کمک میکنند و هم در کنار هم نقاشی، کاردستی و بازیهای مختلف را انجام میدهند.
وی میگوید برای زایمانهایم مشکل خاصی معمولا ندارم مگر یک مورد که برای تولد زهرا بود و در آن تولد واقعا وحشت کردم. او ادامه میدهد: زهرا، چون مشکل تنفسی داشت باید با نظارت ماما به دنیا میآمد؛ ولی به خاطر کم کاری پرستار بخش برای اطلاع به ماما، زهرا در آستانه خفگی کامل و با رنگ کاملاً کبود شده به دنیا آمد و این تنها وقتی از تولد بچهها بود که حسابی ترسیدم.
وقتی پرسیدم سختیهای زندگی و چند فرزندی را چگونه تحمل میکنید، با آرامش گفت: من با کمبودها، مقاوم شدهام؛ ولی در عین حال امیدوار بودن همسرم و لبخند و رضایت او برای امیدوار کردن من و تحملم در سختیها کافی است.
در جواب سوالم که پرسیدم از زندگیتان راضی هستید یا خیر، مصمم گفت: خدا را شکر راضیام و حتی با موافقت همسرم، در نظر داریم تعداد فرزندان را به حداقل ۱۰ فرزند افزایش دهیم و امیدواریم با تصمیمات مسئولین و دولتمردان، شرایط اقتصادی برای حمایت از خانوادهها جدیتر پیگیری شود.
مشکلات اقتصادی که این روزها برگرده خانوادهها سنگینی میکند برای این خانواده نیز مستثنی نبوده و این مادر در پایان خاطرنشان کرد: مهمترین دغدغه ما مشکل خانه است که با وامهای با درصد بالایی که گرفتیم، همچنان خودمان صاحب خانه نشدهایم و فضای خانه فعلیمان که موقتی و یکی از واحدهای ساختمان وابسته به دانشگاه خلیج فارس است، برای بچهها کافی نمیباشد.
گفتنی است این خانواده، خانه در حال ساخت خود در روستای خوشاب را، به دلیل بدهکاری در ورشکستگیهای خود برای پرداختن به شغلهای متفاوت و شراکت فروختهاند و از آنجا که خریدار توان پرداخت هزینههای تغییر مالکیت را ندارد و این ساختمان همچنان به اسم این خانواده است، از دریافت زمین که از مزایای ۴ فرزندی و مصوبه جدید برای خانوادههای ۴ فرزندی است، برخوردار نمیشوند.