پس راه آهن بوشهر چی آقای وزیر؟!
دالکی خبر: ظاهرا درد بی توجهی مرکزنشینان به راه آهن بوشهر بی دواست، حتی در دوره ای که رستم قاسمی وزیر راه به واسطه حضور برادرش در مرکز استان و برخی بستگانش، خود را یک بوشهری می داند (در سفر تبلیغاتی به بوشهر، زمانی که سودای کاندیداتوری در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را داشت) و در شرایطی که استاندار بوشهر خود را از نزدیکان وزیر راه می داند (با اشاره به سابقه مشاوره قاسمی در دوران وزارت نفت) اما این آشنایی ها برای مهمترین پروژه زیرساختی استان بوشهر آب و نان نشده است.
به گزارش دالکی خبر؛ به تازگی رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی گفته: «لازم باشد برای تکمیل راه آهن رشت آستارا، وزارتخانه را می فروشیم.»
از اینکه به شمال کشور توجه شود مخالف نیستیم، اما باید از آقای وزیر راه پرسید پس راه آهن بوشهر چی؟ خط آهنی که بیش از ۱۵ سال از شروع آن می گذرد و طی این مدت ۲۰ درصد هم پیشرفت نداشته است! راه آهنی که نزدیک ترین فاصله تا مرکز کشور دارد و اگر تکمیل شود، خط سراسری را با توجیه اقتصادی بالاتری همراه می سازد.
به قول دوستی، طی این ۱۵ سال، حتی لاک پشت می توانست از بوشهر به شیراز برسد، ولی راه آهن استانی که خزانه کشور را تامین می کند، اندر خم یک کوچه است.
طنز ماجرا آنجاست که پس از بازدید اولین رییس دولت از کارگاه راه آهن بوشهر (ابراهیم رییسی در سفر استانی مهر ۱۴۰۰)، بعد از مدت کوتاهی، پیمانکار که دید وعده ها عملی نشده، کارگرانش را به خانه فرستاد و کارگاه راه آهن بوشهر را تعطیل کرد.
از استاندار که هرچند انسان خوبی است ولی در مقام مدیر ارشد استان فاقد کارآمدی نشان داده و در انتصاباتش بجای کارآمدی، راضی کردن برخی برایش اولویت داشته بگذریم؛ به نمایندگان استان در مجلس هم برای پیگیری حق و حقوق استان (از جمله پیگیری اعتباری مناسب برای جهش در راه آهن) امیدی نیست و این را نه فقط در انفعال سه سال این مجلس و گیر کردن سوزن نمایندگان در انتصابات شاهدیم، بلکه در ادوار گذشته همین حال و روز بر نمایندگان بوشهر حکمفرما بوده است. (به استثنای یکی، دو نماینده)
اما از چهره های بانفوذ استان که می توانند با دولت و مراکز تصمیم ساز ارتباط بگیرند، توقع می رود اهمیت تکمیل راه آهن بوشهر را برای تصمیم گیران توجیه کرده و به آنها بقولانند که تکمیل این خط آهن برای کشور اقتصادی است و البته بی توجهی به آن یعنی بی اعتنایی به درآمدزاترین استان کشور و ایضا ناراحتی فروخفته مردم.
تنها اختصاص سهم ناچیزی از سود دهی بوشهر برای خزانه کشور، می تواند سوت قطار را در این استان به صدا در آورد؛ اما افسوس که برخلاف سایر خطوط ریلی کشور که با بودجه های عمومی راه می افتند (و حتی وزیر راه حاضر است ساختمان وزارتخانه را برایشان بفروشد)، وقتی پای بوشهر به میان می آید، برای راه آهن آن پیشنهاداتی نظیر فاینانس، سرمایه گذاری خارجی یا تهاتر نفت تجویز می کنند که در حال و روز فعلی مملکت، یک رد گم کنی و دنبال نخود سیاه فرستادن است!
به راستی تا کی باید حکایت بوشهر مشابه این ضرب المثل باشد که «پای چراغ همیشه تاریک است»؟!